God Of War بازی معروف انحصاری که در سال 2018 برای پلی استیشن و سال 2022 برای کامپیوتر منتشر شد این بازی توسط شرکت معروف سانتا مونیکا معرفی شد God of War ترکیبی استادانه از بخشهای در هم تنیده استثنایی است که در طراحی و پیشنمایش آن تعمدی دارد، که هم در گیمپلی و هم در داستان به شیوههای غیرمنتظرهای جواب میدهد.
داستان خارج از یونانی God of War که در دنیایی جدید الهام گرفته از اساطیر اسکاندیناوی و با بازی شخصیتی آشنا، اما متفکرانه بازآفرینی شده است، طوفانی بی وقفه از احساسات است. همه اینها با یک عکس دوربین پیوسته است که هیچ گاه قطع نمی کند یا تمرکز را از قلب همه نمی گیرد: رابطه کریتوس با پسر کوچکش، آترئوس. اما این داستان همچنین شامل یک بازیگر مکمل حذف نشدنی، دنیایی باشکوه است که به طور مداوم برای کاوش پاداش دارد، و نبردی فوقالعاده رضایتبخش. برای دریافت ادامه نقد و بررسی با سایت دراگون موبایل همراه باشید!
شروع هیجان در همان دقایق اول:
God of War به لطف سادگی طرحش از دقیقه اول کار می کند. کریتوس و آترئوس که در بهترین حالت به عنوان یک آشنا شروع می کنند سفر خود را با از دست دادن همسر کریتوس که آترئوس بسیار بیشتر از پدرش با او پیوند داشت آغاز می کنند. آن دو به بلندترین نقطه در همه قلمروها رفتند تا آخرین آرزوهای او را برآورده کنند.
این چیدمان در ماهیت بصری خود شبیه به سفر است – من قله را از دور دیدم و می دانستم که در نهایت به آنجا خواهم رسید – اما همانطور که داستان های مشابه به من آموخته اند، مسیر هرگز مستقیم یا آسان نیست. تعدادی از موانع، چه طبیعی و چه خدا ساخته، ماجراجویی را تا حدود 25 ساعت تهدیدات وحشتناک گسترش می دهند، که با اولین برخورد مهم در ساعات اولیه آغاز می شود.
اگر بازیهای قبلی این سری را بازی کرده باشید. هفت تای آنها، با احتساب دو بازی PSP و یک بازی موبایل – میدانید که کریتوس در یونان باستان عمر طولانی با از دست دادن. پیروزی و خداکشیهای فراوان داشته است. در حالی که این تاریخ مطمئناً نشان می دهد که او اکنون کیست، شخصیتی که در اینجا با آن روبرو می شویم فصل جدیدی را آغاز کرده است. با یافتن عشق، خانواده و ریش پرپشت در این دنیای اساطیر نورس. اما او هنوز با این مکان غریبه است. و مجبور است به پسری که به سختی با او ارتباط برقرار می کند تکیه کند تا زبان های آن را رمزگشایی کند و او را راهنمایی کند.
این رابطه، و چگونگی تکامل و تغییر آن در طول داستان، یکی از جذاب ترین ویژگی های God of War است. در اینجا دو نفر با شخصیتهای کاملاً متفاوت، یکی از آنها جوان و هنوز بیگناه، دیگری پیر و غرق در خون هستند که هر دو به روشهای مختلف برای یک زن غمگین هستند. کریتوس پسرش را دوست دارد اما در ابتدا سرد است. به نظر می رسد که او از فقدان مهارت برای مبارزه ناامید شده است، او را بیشتر به عنوان “پسر” یاد می کند و به ندرت با او تماس چشمی یا فیزیکی برقرار می کند.
(البته او بیوقفه جان هر کسی را که پسرش را تهدید میکند شکست خواهد داد، که به نظر میرسد تنها راهی است که او میداند چگونه ابراز محبت کند.) عدم اطمینان کریتوس در رابطه با پسری که هر دو به دنبال تبدیل شدن به او هستند. تماشای یک بازمانده و در عین حال ترسناک است.
دیالوگ های فوق العاده درگیر کننده
دوگانگی وارث در لحظات هیجان انگیز و واقع گرایانه در طول داستان ظاهر می شود. از اینکه چقدر خودم را در دل کریتوس و آترئوس می دیدم شگفت زده شدم. روابط God of War واقعی و کاملاً صادقانه به نظر برسد. بازیهای دیگر روابط والدین و فرزندان را مورد بررسی قرار دادهاند، اما من نمیتوانم به یاد بیاورم که دینامیک پدر و پسری تا این حد با موفقیت توسعه یافته و برای ایجاد یک ماجراجویی خارقالعاده استفاده شده باشد.
این عمق و پیچیدگی چیزی کاملاً جدید برای کریتوس است، و این God of War جدید او را از تجسم مسطح بازی های قبلی از کلیشه جنگجوی تشنه به خون به فردی تبدیل می کند . صداپیشگی او اکنون توسط کریستوفر قاضی، باریتون انجام میشود که میتواند با یک کلمه یا غرغر خیلی چیزها را بگوید. او به دیالوگهای رواقی شخصیت طولانیمدت هم جذابیت و هم ظرافت ترسناکی میدهد که میتوانید در حین دستوپنجه نرم کردن با نیازهای پسرش، ترسها و دردهای درونیاش و البته عناصر و هیولاهایی که سعی میکنند او را از رسیدن به هدفش باز دارند، بشنوید.
زاویه دید تک منظره
سبک عکس تکدوربین God of War که، مگر اینکه بمیرید، هرگز یک بار از صفحه عنوان به تیتراژ پایانی کوتاه نمیشود – جلوهای ظریف است که در ابتدا واقعاً برایم جالب نبود. اما همانطور که داستان را کشف کردم و با آن مبارزه کردم، قدرت برخی از هیولاهای بزرگتر را برجسته کردم. با ترک نکردن کریتوس، دیدگاه لازم برای انتقال فوری شدت برخورد با دشمنی 10 برابر اندازه او را حفظ کردم. و نترسید، God of War همچنان انواع مکانهای الهامبخش این فرنچایز را ارائه میکند و دوربین به آنها کمک میکند در آرامترین لحظات داستان بدرخشند.
در برخی از پرتنش ترین و دلخراش ترین لحظات، دوربین هرگز ذهن کریتوس را ترک نمی کند. مجبور میشوی با او بنشینی – گاهی در سکوت، گاهی در غم و اندوه که یک گروه کر آزاردهنده در اطراف او طنینانداز میکند، و گاهی در آرامش – در هر ثانیه. این صمیمیت آن احساسات را واقعی تر و تاثیرگذارتر می کند. کریتوس را به اندازهای قابل ارتباط ساخته است که از ساعتهای افتتاحیه چندین بار بهطور شنیدنی از آترئوس به عنوان «پسر من» یاد میکنم.
آتریوس و رابطه با پدرش
تاثیر آترئوس را نمی توان دست کم گرفت – او هم یک دارایی برای داستان و هم در نبرد است. این یک تسکین بزرگ است زیرا، از نظر تاریخی، بازیهایی که شما را مجبور میکنند تا تمام تجربهتان را با یک دستیار همراه کنید، ضربه خورده یا از دست رفتهاند. برخی، مانند The Last of Us، از این رابطه برای جلوه هوشمندانه استفاده می کنند، با تغییراتی در گیم پلی که در اواخر داستان معرفی شد. برخی دیگر این افراد جانبی را به دردسر دائمی تبدیل می کنند – یک نوار زندگی اضافی که توسط یک هوش مصنوعی گاهاً خودکشی کنترل می شود تا دائماً در بحبوحه نبرد نگران آن باشید. آترئوس بیشتر شبیه اولی است.
با این حال، چیزی که در مورد این رابطه مرکزی بسیار هوشمندانه است، این است که چگونه God of War به طرز درخشانی آن را از ابتدا در گیم پلی بازتاب می دهد. اگرچه آن دو از هم جدا بودند، اما آترئوس همچنان پسر کریتوس است، و بنابراین او به دستورات شما گوش می دهد و به عنوان یک بسط تقریباً آسیب ناپذیر از توانایی های شما در مبارزه رفتار می کند
. آترئوس با تجهیز به کمان و تیرهای بی انتها، به طور خودکار دشمنان را دور می زند یا روی آنها می پرد تا آنها را بیهوش کند، و وقتی با یک ضربه با مربع هدایت شود، از هر چیزی که به آن نگاه می کنید، عکس قدرتمندتری می گیرد. را فشار دهید، ریتمی را با ضربه زدن به زمان ایجاد می کند تا با نرخ شارژ مجدد او مطابقت داشته باشد و حملات خود را به طور موثر به کار گیرد. درخت مهارت او همچنین می تواند برای پیگیری حملات قدرتمندتر کریتوس ارتقا یابد. با این حال، God of War با این فرض بازی میکند که آترئوس همیشه در خدمت شماست، و وزن تغییرات در روابط آنها به طرز هوشمندانهای در نبردهای شما تنیده شده است.
دلیل اصلی وحشی نبودن کریتوس در این سری:
اگرچه کریتوس در حال حاضر فقط برای زنده ماندن می کشد، اما همچنان با استعداد وحشیگری این کار را انجام می دهد. انیمیشنهای حیرتانگیز میتوانند بهویژه ترسناک و به معنای واقعی کلمه استخوان خردکن باشند. (اگرچه، از آنجایی که در هر نوع دشمن فقط یک نفر وجود دارد، تماشای آنها تا حدی تکراری میشود.) در حالی که God of War کلاً از نظر احساسی پیچیدهتر و لایهلایهتر است، مبارزه عالی آن بدون شک سنتهای غرق در خون مجموعه را پیش میبرد.
سلاح کریتوس:
سلاح کریتوس این بار تبر Leviathan است که یکی از بهترین سلاحهایی است که من در هر بازی اخیر استفاده کردهام. با یک حمله سبک و سنگین ساده شروع می شود، اما می توان آن را ارتقا داد و توانایی های جدیدی در طول سفر شما به آن ها داد. خرد کردن و بریدن از میان انبوهی از دشمنان بسیار سرگرم کننده است، اما من به ندرت از یک سلاح بیشتر از زمانی که تبر در هوا در حال پرواز است لذت برده ام.
قدرت اصلی اسلحه لوتیان
بهترین ترفند آن این است که وقتی لویاتان پرتاب می شود. درست مانند چکش ثور، Mjlonir عمل می کند، همانطور که در فیلم های مارول به تصویر کشیده شده است. تبر با ضربه زدن روی دکمه مثلث دوباره به دست شما میاید و هر دشمنی را که در مسیرش باشد. چه می آید و هم می رود، از بین می برد. همچنین آغشته به قدرت یخ زدگی است که می تواند اهداف فردی را در حالی که در آنها قرار دارد منجمد کند. و به شما امکان می دهد یکی از آنها را غیرفعال کنید در حالی که با مشت های تقریباً کشنده کریتوس بر دوستانش ضربه می زنید.
ترکیب قدرت های تبر و شمشیر با اتریوس
یافتن ترکیب مناسبی از بریدن، پرتاب کردن، کمک آترئوس، و مقابله با سپر جمع شونده کریتوس، هر نبرد را به یک باله خونین از زمانبندی تبدیل میکند. و این قبل از شروع باز کردن حملات ویژه است. مانند پرتوی یخی که از تبر به بیرون پرتاب میشود. یا یک گرگ حامی آترئوس می تواند برای جنگ احضار کند. اگرچه من به سرعت موارد مورد علاقه خود را پیدا کردم. سناریوهای خاصی از من می خواست که توانایی هایم را با آمیخت دشمنان با مصونیت ها و ضعف ها تغییر دهم. من در اوایل بازی از برخی گزینهها صرفنظر کردم. زیرا گزینهها به وسیله XP محدود میشوند.
اما در نیمه دوم بیشتر از حد کافی برای باز کردن قفل هر چیزی که میخواستم به موقع برای وحشیانهترین نبردها در اختیار داشتم. من برای آزمایش ترغیب شدم. در پایان، هر درخت مهارتی را به حداکثر رساندم. از جمله توانایی بازگشت خشم خدایان کریتوس که به شما کمک میکند تا از طریق انبوهی از مشتهای شعلهور آسیبدیدید. اما این ارتقاء نبردها را به یک نسیم تبدیل نکرد. من هنوز تا پایان بازی و فراتر از آن در تلاشهایم پس از بازی با چالش مواجه شدم.
یک متغیر بزرگ در مبارزه، زره کریتوس و آترئوس است. قطعات قفسه سینه، مچ، و کمر. و همچنین برخی تغییرات در تبر، میتواند تعدادی از آمار کریتوس را تغییر دهد.از قدرت و دفاع گرفته تا جادوی رونیک و نرخهای خنککردن حمله، و این میتواند تاثیر قابلتوجهی بر نحوه مبارزه شما داشته باشد.
من به جای سینههای پر، با محافظهای سینهی مخفی حیوانات آزمایششدهام ماندم. دفاع را فدای قدرت میکردم، اما تجهیزات جدید به دست میگرفتم. یا آنها را با رونهای شکافدار جمعآوری شدهام. برای آغشته کردن وسایلم به دفاع در برابر دشمنان خاص یا توانایی هایی مانند قدرت یخ زدگی تبر من را برجسته کنید. من همچنین ممکن است چند انتخاب لباس بر اساس ظاهر داشته باشم. زیرا، اگرچه کریتوس نماد مد نیست. با چنین جزئیات پیچیده شخصیت می خواستم او به دیدگاه من از این مرد جنگ زده وفادار بماند. (و تا حد زیادی، کریتوس های من هرگز صفحات سینه حجیم نمی پوشند.)
دنیای بزرگ و فوق العاده خفن
دنیای خطی اولیه God of War پس از چند ساعت اول کمی باز می شود. و کاوش را از طریق پاداش ها و کلکسیون های فراوان برای تکمیل پازل ها و مبارزات اختیاری تشویق می کند. اما شما گاهی اوقات می توانید در مسیر حریف بسیار دشوارتر قرار بگیرید. که به وضوح با رنگ بنفش نوار سلامت آنها مشخص می شود. و آنها اغلب می توانند شما را با یک یا دو ضربه پایین بکشند. مواجه شدن با این موقعیتها گهگاه احساس نفوذ در قلمرو شخص یا چیز دیگری را داشت و من باید آماده میشدم. اگر برای یک چالش احساس گرسنگی می کردم، God of War هرگز من را ناامید نمی کرد.
آزادی زیادی وجود دارد. اگرچه نقشه هرگز به همان شکلی که بازی هایی مانند The Legend of Zelda: Breath of the Wild یا Horizon Zero Dawn به «دنیای باز» واقعی تبدیل نمی شود. در عوض، این مجموعهای به هم پیوسته از مکانهای مختلف است. که بسیاری از آنها در پشت لحظات خاص داستانی و نقاط عطف کلکسیونی قرار دارند. خدای جنگ با زنجیره جست و جوی خود شما را در مکانهای خاصی نگه میدارد. که گهگاه به کلیشه راهحلی تکیه میکند. که کریتوس فکر میکرد یک جزء کلیدی را از دست داده ست و سپس باید زمین را جستجو کنید.
اما دنیای آن از طریق ادغام هوشمندانه با آن داستان به شیوهای آشکار میشود که گهگاه من را نیز به یک کلیشه تبدیل میکرد. انتظار داشتم سفر کریتوس نسبتاً ساده باشد و تا حدودی مربوط به منطقه ای باشد که در ابتدا معرفی شده بودم. اما پس از آن ممکن است به کلکسیونی برخورد کنید که سفر کریتوس را بسیار فراتر از انتظارات گسترش دهد. آن لحظات که در آن بیشتر از چیزی که به آن سفر کرده بودم. و در یک دنیای شگفتانگیز گسترده سفر میکردم، به معنای واقعی کلمه از صندلیم بیرون پریدم.
زیبایی در جزئیات بالای نقشه
بافت تپههای چمنپوش در دوردست واقعی است، نور به طرز خیرهکنندهای از سطوح براقتر میرقصد، و هر هیولای که من با آنها مبارزه کردهام. چنان حس پوسیدگی را منتقل میکند که وحشت را در من القا میکند. حتی آسمان تقریباً واقعی به نظر می رسد. و در حالی که مناظر زیبا مرا مجذوب خود کرده بود، جزئیات کوچک کریتوس و آترئوس مرا متحیر کرد. خز و چرم لباسهای آنها به قدری طبیعی حرکت میکند و آنقدر جزئیات دقیقی دارند که تقریباً واقعی به نظر میرسند. متوجه میشوم که در حال تلاش برای تکههای زره جدید هستم تا نحوه رفتار لباسهای کریتوس را تحسین کنم.
داستان و بررسی
بسیاری از چیزهایی که کریتوس و دوستان و دشمنانش را تحریک می کند، تنها محرک واقعی بیشتر خدایان در اساطیر باستان است: خانواده. سطح باورنکردنی و روشنی از پیشاندیشی نه تنها برای حفظ و توضیح آن موضوع. بلکه برای اطمینان از اینکه طرح، گیمپلی، و تنظیمات کاوش در مراحل اولیه همچنان به روشهای جدید و هیجانانگیزی در هر گوشهای به ثمر میرسد. وجود دارد. من دائماً تحت تأثیر قرار میگرفتم. که چگونه به طور مداوم چیزی که در اوایل بازی God of War به آن ارجاع داده شده بود.بعداً کامل میشود. شاید تنها پس از آن به عنوان تنظیمی برای یک نتیجه دیگر آشکار شود. با پخش مجدد چند ساعت اول، از هوشمندی پیشگویی شگفت زده شدم. و با اینکه تازه داستان را تمام کرده بودم، برای ادامه بازی با این سیو جدید احساس خارش داشتم.
برای دریافت بررسی های بیشتر از بازی های بیشتر با سایت دراگون موبایل همراه باشید.